گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ماهنامه موعود شماره 4
موعود در قرآن ( برنامه دولت کریمه )







الذین ان مکناهم فی الارض اقامواالصلوة و اتواالزکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و لله عاقبۀ » عبدالرسول هادیان شیرازي
1) اینها (یاران خدا) کسانی هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز بر پا می دارند و زکات می پردازند، و ) « الامور
امر به معروف و نهی از منکر می کنند و پایان همه کارها از آن خداست. در مقاله هاي پیشین، آیات دربردارنده بشارت وراثت
زمین به صالحان، مستضعفان و متقیان و پیروزي اهل حق بر باطل بیان شد. در بررسی سوره نور آیه 55 ، سه ویژگی براي این
حکومت ذکر شد: 1.برقراري ثابت و پایدار دین مورد پسند خداوند. 2. مبدل شدن خوف و ترس به امنیت و آرامش 3. حاکمیت
توحید و نفی مطلق شرك. اما در آیه محل بحث، سخن از برنامه هاي عملی یاوران خداست که اگر در زمین قدرت پیدا کنند،
اجراي احکام الهی را سرلوحه برنامه هاي خود قرار می دهند و با بر پایی نماز به خودسازي می پردازند، و با پرداخت زکات مشکل
اقتصادي جامعه را، حل می کنند و با امر به معروف و نهی از منکر از جامعه اي سالم و خداپسند برخوردار می گردند. در اینجا به
بررسی آیه میپردازیم: 1. موقعیت آیه: قبل از این آیه، خداوند مطالبی درباره دفاع از مظلومان در برابر ظالمان و قدرت خود بر
صفحه 22 از 64
یاري آنها را بیان کرده، سپس در فایده دفاع میفرماید: اگر دفاع نباشد، عبادتگاههاء و مساجدي که در آن یاد خدا می شود، از بین
می رود و در پایان تاکید می کند کسانی که خدا را یاري می کنند، خداوند نیز آنها را یاري می کند. چون او قوي و نفوذ ناپذیر
است و هنگامی که با یاري خداوند پیروز و حاکم زمین شوند، اجراي احکام الهی را سرلوحه برنامه خود قرار می دهند و دین الهی
را حاکمیت می بخشند. 2. برنامه عملی یاوران خدا: اینها پس از پیروزي، همچون خودکامگان، غرور مستی و دنیاطلبی را شیوه
خود نمی کنند تا اینکه خود طاغوت جدیدي شوند ;بلکه زندگی صالحانه توام با اصلاح خود و جامعه را به ارمغان می آورند و
بدین طریق حکومت مورد رضایت خداوند را فراهم می سازند. برنامه هاي اصلی اینها در سه امر خلاصه می شود: الف) بر پا داشتن
نماز: اولین برنامه حکومت مورد پسند خداوند، حاکمیت توحید و ایجاد روح معنویت و تزکیه نفس است که راه را براي کمال
نفسانی انسان هموار می کند. البته، مراد نمازي است که به خاطر رعایت تمام شرایط ظاهري و معنوي، انسان را از فحشا و منکرات
باز دارد و مقبول حضرت حق، جل و علا، واقع شود. چنین نمازي اطاعت، خشیت و تقواي الهی را در همه شؤون زندگی فراهم می
«. و من یطع الله و رسوله و یخش الله و یتقه، فاولئک هم الفائزون » : سازد و نتیجه آن کامیابی و رستگاري است. چنانکه می فرماید
2) هرکس خدا و رسولش را اطاعت کند و از خدا بترسد و پرهیزگاري پیشه کند ;پس آنها رستگارانند. ب) پرداخت زکات: )
پرداخت زکات از دو جنبه ارزشمند است: 1. همدلی و همراهی با مردم و زدودن فقر و اصلاح اقتصادي در جامعه ; 2. زدودن
حرص، بخل و مال پرستی از وجود انسانها و جایگزینی روح ایثار و همدردي ;تا بخل در درون انسانهاست راه سعادت و رستگاري
و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون . ( 3) و هر کس جان خود را از بخل حفظ کند، او رستگار » : به روي آنها بسته است
است. بنابراین، پرداخت زکات هم وسیله اي براي رستگاري و کمال نفسانی است و هم عدالت اجتماعی را گسترش می دهد. امام
زکات براي این قرار داده شده تا ثروتمندان امتحان شوند، و کمکی براي فقرا باشد. اگر مردم » : صادق، علیه السلام، می فرماید
زکات اموال خود را می پرداختند، هیچ مسلمانی فقیر و محتاج نبود و مردم با این زکاتی که خدا براي [استفاده] فقرا واجب کرده،
بی نیاز می شدند و مردم، فقیر، محتاج، گرسنه و عریان نمی شوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان... سوگند می خورم به کسی که
مردم را خلق کرد و روزي را گسترش داد، هیچ مالی د رخشکی و دریا تلف نمی شود مگر به خاطر ترك زکات... و محبوبترین
مردم به خدا کسی است که در بخشندگی سخی ترین مردم باشد، و سخی ترین مردم کسی است که در آنچه که خداوند از
4) در حکومت صالحان، زکات، هم به همان صورتی که خداوند واجب کرده، ) .« اموالش بر مؤمنان واجب کرده، بخل نورزد
پرداخت می شود، و هم به مصارف واقعی خودش می رسد ;و در نتیجه هم نفس انسان پاك می شود و هم اقتصاد سالمی بر جامعه
حکمفرما می گردد. ج) امر به معروف و نهی از منکر: یکی دیگر از وظایف یاوران دین خدا در زمان حکومت خود ترویج تمام
خوبیها و اوامر الهی در میان همه افراد است و تمام کوشش آنها زدودن بدیها و گناهان در جامعه است. در چنین حکومتی اسلام و
مسلمین چنان عزیز و کفار و منافقان چنان ذلیل اند که صالحان به خاطر اطاعت از فرمان خدا و ترك معصیت تمسخر نمی شوند و
تعدي به حقوق دیگران و معصیت علنی خداوند، رخت برمی بندد. در چنین جامعه اي، هر انسانی خود را در برابر دیگران مسؤول
می بیند ;بنابراین با بهترین وجه ممکن، بر اساس دستورهاي خداوند، در رشد و شکوفایی جامعه کوشش می کند و مسلم است که
در چنین موقعیتی، جایی براي تسلط اشرار باقی نمی ماند. 3. مصادیق آیه: هر حکومتی که توحید و نفی شرك را اساس خود قرار
دهد و در خودسازي و اجراي احکام دین و اصلاح جامعه کوشا باشد، این حکومت از مصادیق آیه محل بحث می شود. در بعضی
نحن هم (; 5) ما همین گروه هستیم. امام صادق، علیه » : روایات، اهل بیت، علیهم السلام، این آیه را با خود منطبق دانسته و گفته اند
فهذه لآل محمد الی آخرالآیۀ، والمهدي و اصحابه یملکهم الله » : السلام، در روایتی که در ذیل آیه مزبور وارد شده می فرماید
مشارق الارض و مغاربها، و یظهرالدین و یمیت الله به و باصحابه البدع و الباطل کما امات الشقاة الحق، حتی لایري این الظلم، و
6) این آیه تا آخر آن درباره آل محمد و مهدي و اصحاب اوست که مشرقها و مغربهاي ) .« یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر
صفحه 23 از 64
زمین را تصاحب می کند و دین پیروز می شود. و خداوند به وسیله او و اصحابش، بدعتها و باطل را می میراند، همانطور که اشقیا،
اهل باطل را از بین بردند، به گونه اي که ظلم در هیچ جا دیده نمی شود، و امر به معروف و نهی از منکر می کنند. بنابراین،
مصداق کامل این آیه، در زمان ظهور حضرت مهدي، علیه السلام، تحقق می یابد. همانطور که پیامبر اسلام، صلی الله علیه وآله، نیز
یفرج الله بالمهدي عن الامۀ بملا قلوب العباد عبادة و یسعهم عدله، به یمحق الکذب، و یذهب الزمان الکلب و یخرج » : می فرمایند
ذل الرق من اعناقکم . ( 7) خداوند به وسیله مهدي براي این امت گشایش ایجاد می کند، و دلهاي بندگان را از عبادت پر می کند،
و عدلش را همه جا می گستراند و به وسیله او دروغ ریشه کن می شود و دوران سخت سپري می شود، و ذلت بندگی از گردنهاي
شما خارج می شود. یکی از برنامه هاي مهم حکومت حضرت مهدي، علیه السلام، فقرزدایی کامل از جامعه به وسیله اجراي
بشارت باد بر » : عدالت، و زدودن حرص و طمع از دلهاي مردم است. در روایتی از اهل سنت این برنامه اینگونه تشریح شده است
شما، مهدي ! مردي از قریش که از خاندان من است، در اختلاف و سستی مردم خروج می کند، پس از آن زمین را پر از قسط و
عدل می کند همانطور که از ظلم و جور پر شده است. ساکنان زمین و آسمان از او راضی هستند، و ثروتها به صورت صحیح و
مساوي تقسیم می شود. دلهاي امت محمد از بی نیازي پر می شود، و عدالتش چنان گسترده می شود که آن حضرت منادي را
مامور میکند که ندا دهد: چه کسی به من نیاز دارد؟ اما غیر از یک نفر که درخواست مال می کند هیچ کس به سراغ او نمیآید.
منادي به او می گوید: پرده خانه کعبه را بیاور تا از اموال به تو بدهم. آن شخص پرده خانه کعبه را می آورد، منادي می گوید: من
فرستاده مهدي هستم تا مالی را به تو بدهم و سریع مال را به او میدهد اما قدرت حمل آن را ندارد، بنابراین مقداري از آن را کم
می کند تا بتواند آن را حمل کند. پس از آن که بیرون میآید از کار خود پشیمان می شود و می گوید: من حریص ترین امت
محمد هستم. همه مردم براي گرفتن این مال دعوت شدند، اما غیر از من همگی آن را رها کردند، بنابراین، اموال را به منادي بر می
8) آري، در چنین دولت کریمه اي، اسلام و مسلمین ) «... گرداند، ولی منادي میگوید: ما چیزي را که عطا کنیم پس نمی گیریم
عزیز هستند، نفاق و اهل آن خوار و ذلیل اند، مردم به اطاعت خداي متعال دعوت می شوند، و کرامت و بزرگواري در دنیا و
آخرت نصیبشان می شود. این حکومت، حکومتی است قرآنی و خداپسند که ارزشهاي دینی بارور می شود، مشکلات زندگی
اللهم انا » . فردي و اجتماعی از بین می رود، انسان از پوچی نجات می یابد و در یک کلمه انسان به هدف آفرینش رهبري می شود
نرغب الیک فی دولۀ کریمۀ، تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاة الی طاعتک، والقادة الی سبیلک
; 3. سوره حشر( 59 )، آیه 9 . 2.سوره نور( 24 )، آیه 52 . 9) پینوشتها: 1. سوره حج ( 22 )، آیه 41 ) .« و ترزقنا بها کرامۀالدنیا و الآخرة
4. الحرالعاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعۀ، ج 5، باب 1، از ابواب ما تجب فیه الزکاة، حدیث 6، ص . سوره تغابن ( 64 )، آیه 16
.8 . 6. همان. 7. المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 51 ، ص 75 . 5. العروسی، عبد علی بن جمعه، نورالثقلین، ج 3، ص 506 .4
9. بخشی از دعاي افتتاح. . 261 ، حدیث 38653 - المتقی الهندي، علاءالدین، کنزالعمال، ج 14 ، صص 262
نسبت ما و مهدي،علیهالسلام در عصر حاضر(انسان کامل) - 5
تصدیق این نکته بدیهی است که جهان هستی را جز وجود پر نکرده و شیئیت و ،« اصالت وجود » قسمت پنجم امین میرزایی قول به
در عین اذعان به آن، ،« اصالت وجود » فعلیت و هر کمالی مساوق با وجود است. آشنایان به مباحث حکمی می دانند که قائلین به
این نکته را هم از یاد نبرده اند که حدود وجودي موجودات مختلف با یکدیگر متفاوت است و همین تفاوت حدود وجودي، یعنی
ضعف یا شدت مراتب کمال، اختلاف آثار موجودات مختلف را به دنبال آورده و به دنبال آن، امکان شناسایی هر موجودي را از
موجودات دیگر براي فرد انسانی فراهم کرده است. به عبارتی ساده تر آدمی در مقام تعقل می تواند از موجوداتی که در یک یا
ماهوي مشترك یا مشخصی » چند حد عدمی، یعنی در محدوده خاصی از وجود با یکدیگر مشارك یا از همدیگر متمایزند، مفاهیم
صفحه 24 از 64
عکس الحمل منطقی بر وجود یا موجودات مورد تعقل حمل کند. فی المثل در مواجهه با » بگیرد و آن مفهوم برگرفته را در یک
مجموعه اي از موجودات که جملگی در داشتن کالبد جسمانی حساس و داراي حرکت ارادي و همچنین روح مجرد یا نفس ناطقه
با یکدیگر مشارکند، مفهوم کلی انسان (یا حیوان ناطق یا جسم نامی حساس متحرك بالاراده ناطق) را از آن گروه موجودات انتزاع
انسان موجود است تعقل می نماید. ثمره برگرفتن این مفهوم یا » این موجود انسان است را به صورت » کرده و سپس قضیه حملیه
مفاهیم ماهوي آن است که ذهن در مقام تعقل، موجوداتی را که در یک یا چند حد وجودي خاص با یکدیگر شباهت دارند، در
یک گروه می نشاند و آثار مشابهی را در مراتبی از وجود از آنها انتظار می برد. فی المثل از آنجا که همه انسانها از کالبد جسمانی
قابل نمو برخوردار و داراي قابلیت احساس و تحرك ارادي ارند در بسیاري خصوصیات با حیوانات که آنها نیز از چنین کالبدي
بهره می برند و آنها هم حساس و متحرك بالاراده هستند مشابهت دارند. و این چنین است که حکیمان این ویژگیها یا مفاهیم
جنس آنها می خوانند. اما سخن اینجاست که انسانیت آدمی به کالبد جسمانی او یعنی » ماهوي را حد مشترك انسان و حیوان یعنی
فصل مقوم ماهیت انسانی شناخته » ، بدن او نیست، بلکه به نفس ناطقه یا روح مجرد و قابل استکمالی است که در اصطلاح حکیمان
می شود و از دست رفتن آن، زوال این ماهیت را به دنبال دارد. از اینرو انسان که در هنگام مرگ، بدن خود را رها می کند، به
علت بقاي نفس ناطقه، همچنان انسان است، اما اگر جنینی در مرحله رشد رویانی، از کمال و حرکت جوهري باز بماند و نفس
ناطقه او کما هو حقها به فعلیت نرسد، به همان درجه از انسانیت تهی می گردد. پس این امکان وجود دارد که انسانی از مرحله
وجود جسمانی گذر کرده یا در عین تعلق و تصرف در بدن از فعلیت کامل نفس ناطقه برخوردار باشد، یعنی از مرحله تجرد مثالی
که واسطه عالم ماده و مجردات تام است گذر کرده و به مرحله تجرد عقلانی که مرحله بالاتري از وجود انسانی است دست یابد.
1) نکته دیگري که در این مقام قابل تامل است، مساله رابطه خاص هر معلولی با علت هستی بخش اوست. اگر اصالت وجود را )
پذیرفتیم و امکان اشتراك برخی موجودات را در برخی حدود ماهوي (درواقع حدود وجودي) باور کردیم، و هم به این قول باور
آوردیم که جهان خارج عالم کثرات و سلسله اي از علتها و معلولهاست، به یک نکته ناب و مهم دیگر دست می یابیم، و آن اینکه
وجود هر کمالی در هر موجودي منشایی دارد و این منشا، یا خود اوست یا کمال مذکور را از موجودي ضعیفتر یا وجودي که آن
کمال را در مرتبه اي بالاتر فرا چنگ خود دارد، دریافت می دارد. قول به منشا بودن خود آن وجود براي فراهم آوردن آن کمال،
به منزله آن است که به وجوب وجود هر موجودي قائل باشیم و این در واقع پذیرش میلیاردها میلیارد ذات واجب الوجود، یعنی بی
نهایت خداست که براهین عقلی، از جمله عدم امکان وجود دو بی نهایت بی آنکه یکی در دیگري بگنجد به استحاله آن نظر دارند
کمال اول » بودن خود را که » ، و از آنجا که موجود ضعیفتر فاقد کمال مذکور است، چاره اي جز این نیست که وجود مورد نظر ما
بودن را که کمال دوم و سوم و چندم آن است، از موجود قویتري که همان کمال را در مرتبه اي والاتر » اوست، و آثار مترتب بر آن
داراست دریافت کند. با این دیدگاه، ما فی الواقع با سلسله اي از موجودات یا مراتب وجود مواجهیم که وجود و کمال هر مرتبه اي
به مرتبه والاتر وابسته، و در عین اشراف بر کمالات موجودات مراتب پایین تر، از سلسله موجودات مراتب بالایی در حجاب است.
گرچه می تواند در حرکتی جوهري و استکمالی، کمالات والاتري را از مرتبه والاتر کسب کرده، پا در پله اي بالاتر بگذارد و به
مراتب » این ترتیب بر مرتبه اي والاتر از وجود احاطه و اشراف بیابد. آنچه گفتیم همان مساله نابی است که حکیمان الهی آن را
تشکیکی وجود می نامند و صدرالمتالهین شیرازي، رضوان الله علیه، با اتکا بر آن و بر این نکته مهم که وجود معلول چیزي جز ربط
امکان » امکان اشرف رنگ و بویی تازه بخشیده است. بنا به قاعده » به علت او و پرتوي از کمالات او نیست، به قاعده اي موسوم به
امتناع طفره یاد می کنند، می توان امکان وجود سازه هاي ماکروسکوپی » اشرف ، که طبیعی دانان معاصر ما، از آن به عنوان اصل
(یا مهجهانی) را با استناد به وجود سازه هاي میکروسکوپی (یا کهجهانی) به اثبات رساند. چنانکه وجود نظامهاي زیستی دانی،
ملاك معلولیت ضعف وجودي است. پس هرجا بتوان » نشانه اي از وجود نظامهاي زیستی عالی محسوب می شود. ( 2) بر این مبنا
صفحه 25 از 64
موجودي کاملتر و قویتر فرض کرد، به گونه اي که موجود ضعیفتر شعاعی از وجود آن به حساب آید و نسبت به آن استقلالی
نداشته باشد، چنین فرضی ضرورت خواهد داشت [یعنی] اگر تعدادي از موجودات را فرض کنیم که هر کدام از آنها قویتر از
دیگري باشد، به گونه اي که بتواند علت وجود آن به شمار آید و به دیگر سخن: میان آنها تشکیک خاص برقرار باشد، هر موجود
قویتري در مرتبه مقدم بر موجود ضعیفتر قرار خواهد گرفت و ضرورتا نسبت به آن علت خواهد بود، تا برسد به موجودي که فرض
3) حکما با توسل به این تحلیل، وجود عالم مثال و ) «. کاملتر از آن محال باشد و امکان معلولیت براي هیچ موجودي را نداشته باشد
عالم عقول را در مراتب والاتر از عالم نفس و عالم ماده به اثبات رسانده اند، و اینک ما، با توسل به تحلیلی که درباره انسان کامل
هویت جمعی » ارایه دادیم، بر این نکته تاکید می ورزیم که برترین وجود عالم عقول، یعنی صادر اول یا به قول برخی عارفان
انسان کامل است. یعنی انسانی که از مرحله نفس و مثال و عقل گذر کرده و در والاترین مرتبه موجودات امکانی » امکانی ، لزوما
قرار گرفته، یا به تعبیر صحیح تر وجود عالم عقول (مجردات تام)، عالم مثال، عالم نفوس و عالم ماده پرتوي است که از ظل عنایات
امکان اشرف و اصالت و تشکیکی بودن مراتب وجود و » او صادر گشته. ( 4) حاصل بحث فوق آن است که چنانکه گفتیم قاعده
رابطه خاص هر معلولی با علت هستی بخش خویش، لزوم وجود مرتبه اي از وجود را که همه موجودات عالم امکان (یعنی همه
آفریدگان ذات اقدس الهی) از او در پرده بوده و او خود، وجود ربطی خویش را از ذات اقدس الهی دریافت دارد، یعنی وجودي
که از همه حدود عدمی موجودات امکانی بري و واجد همه کمالات ایشان باشد، به اثبات می رسانند. چنین وجودي قاعدتا انسانی
است که از ویژگیهایی چند برخوردار است که از جمله آنها توان افاضه کمالات به همه عوالم وجود، علم نامتناهی به عالم امکانی
و امکان تصرف در کائنات به اذن الهی است. شیعیان به ادله نقلی رسیده از رسول گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، که شیعه و
سنی در نقل آن هر یک به اسناد خود مشترکند، این وجود مقدس و متعالی را حقیقت محمدیه و علویه می خوانند و حتی برخی
در آیات کریمه 48 و 49 از سوره مبارکه اعراف، به تصریح قرآن به این موضوع « علیا » قرآن پژوهان معاصر، با بدل گرفتن واژه
فلما اعتزلهم و ما یعبدون من دون الله، وهبنا له اسحق و یعقوب و کلا جعلنا نبیا و وهبنالهم من رحمتنا و جعلنا لهم » : اشارت دارند
5) پس دمی که [ابراهیم] از آنان و آنچه جز خدا می پرستیدند گوشه گیري اختیار کرد، اسحاق و یعقوب را به ) « لسان صدق علیا
علی را، قرار دادیم. توجیه » ، لسانی صدق » او بخشیدیم و همگی را پیامبر گرداندیم و از رحمت خود به آنان بخشیدیم و برایشان
این قرآن پژوه معاصر همخوانی این تفسیر با روایات فراوانی است که از طرق مختلف شیعه و سنی به دست ما رسیده و جملگی از
همراهی نور ملکوتی مولی علی بن ابی طالب، علیه السلام، با همه انبیاء الهی از آدم تا خاتم سخن گفته اند. شمار این روایات در
کتب روایی اهل سنت از جمله صحاح ایشان به حدي است که اگر تنها به طریق روایی ایشان استناد کنیم، چه بسا بتوانیم نسبت به
آن ادعاي تواتر معنوي داشته باشیم. به طور مثال صاحب شرح نهج البلاغه از مسند احمد بن حنبل (امام حنبلیها) و همچنین از
کنت انا و علی بن ابی طالب نورا بین یدي الله، قبل ان » : فردوس نقل می کند که پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، فرمود
یخلق آدم باربعۀ عشر الف عام. فلما خلق الله تعالی آدم قسم ذلک النور جزئین، فجزء انا و جزء علی . من و علی چهار هزار سال
پیش از آفرینش آدم نوري در برابر خدا بودیم. پس چون خداوند آدم را آفرید، آن نور به دو پاره تقسیم شد، که پاره اي منم و
پاره اي علی است. ( 6) چنانکه روایاتی مشابه این روایت در تفسیر الدرالمنثور سیوطی. ( 7) حاشیه تفسیر طبري ( 8) ینابیع المودة
آمده است. ( 9) سزاوار است که به منظور آشنایی خوانندگان با نحوه استدلال شیعیان در این باره و روشن شدن معانی عباراتی
( چون آنچه در دعایی منقول از ابی جعفر محمد بن عثمان سعید، رضی الله عنه، به نقل از امام غایب، علیه السلام، آمده است، ( 10
بی » ( گوشه اي از بیان مرحوم علامه آقا سید حسین همدانی درود آبادي، رضوان الله علیه، را در شرح زیارت جامعه بیاوریم: ( 11
تردید پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، مصداقی از براي حقیقت نبوت و همان ذاتی است که از همه مراتب آفرینش
آسودگی یافته و بر آن مرتبه والا دست انداخته است. از آنجا که این حقیقت [یعنی حقیقت نبوت] را مراتبی نامتناهی است، هر
صفحه 26 از 64
یک از پیامبران دیگر مصداقی جزئی از آن حقیقت را تشکیل می دهند و به حد خود از آن حقیقت در پرده و محجوبند. مگر
او ادنی رسانید، بلکه او را از » محمد، صلی الله علیه وآله، که خداوند متعال او را از نشانه هاي بزرگ خود برشمرد، و او را به مقام
آن مرتبه هم بالاتر برد و او را حبیب خود گردانید. به عبارتی اراده محب در اراده او مضمحل شد و آن حضرت را حجاب حبیبیت
سخن «. خداوند که دست نایافتنی ترین مراتب نبوت و نه حقیقت آن است پوشانید، چه حقیقت هر چیزي غیر از مراتب اوست
مرحوم علامه، در عصر معاصر نیز قابل اثبات است. چه اگر حتی قرآن آسمانی را زاییده تفسیر تجربه نبوي پیامبر اسلام بدانیم،
چنانکه برخی روشنفکران معاصر دانسته اند، به هر تقدیر عظمت وجودي این کتاب و ناتوانی بشر از آوردن اثري چون آن قابل
تردید نیست. بی شک ارزش والاي این کتاب و محتواي بلند آیات آن، چه آن را وحی مستقیم الهی و پیامبر را تابع آن بدانیم و چه
آنگونه که این عده از روشنفکران معاصر به آن باور دارند وحی را پیرو پیامبر و تحت تاثیر احساسات و پیش فرضهاي بومی آن
رسول مکرم به حساب آریم، در هر صورت، نشانه اي از عظمت وجودي و یگانگی نبی مکرم اسلام، صلی الله علیه وآله، در تجربه
نبوي خویش است. به زبان ساده تر نگاهی گذرا به آثار آفریده از سوي همه عرفا و متون دست خورده یا ناخورده آسمانی، تفاوت
وجودي عظیم این نازله رحمانی را با سایرین به اثبات می رساند و به تبع آن برتري ذاتی نبی مکرم اسلام را بر همه انبیاء الهی و
اینک که دانسته شد که مرتبه محمد، صلی » : مدعیان کشف و شهود اثبات می کند. مرحوم علامه درودآبادي در ادامه می نویسند
الله علیه وآله، از همه مراتب بالاتر است و بالاتر از آن جز مرتبه ربوبی قرار ندارد، پس این مرتبه همان حقیقت، کتاب و بیت اوست
که خداوند متعال وي را در آن سکنی داده است. پس هرگاه چیزي از قبیل اهل و آل و میراث و عترت و علم و جز آن - در این
مرتبه - به او اضافه شوند، فی المثل گفته شود: اهل بیت نبوت، میراث نبوت، علم نبوت [و امثال آن]، به ناگزیر مقصود از آن، اهل
بیت، [میراث، علم و...] او در این مرتبه است و هرگاه به صفتی جز این صفت به او اضافه شوند، مراد از آن به اعتبار همان صفت
است و نه چیز دیگر. و بدینسان می بینید که در اخبار ثقلین و همچنین اخبار مربوط به آیه تطهیر، که خاصه و عامه [شیعه و اهل
کتاب همراه آورده و به پیروي از ایشان اصرار ورزیده و از » اهل بیت رسول را با » ، سنت] هر یک به اسناد خود در نقل آن مشترکند
بی » : نافرمانی شان بازداشته و به چنگ زدن به دامانشان فرمان داده و از آنکه چیزي به آنان بیاموزند نهی کرده، و فرموده است
همچنین در اخبار مربوط به آیه تطهیر [ انما «. گمان آنان نه شما را از در هدایتی بیرون می رانند و نه به در ضلالتی وارد می سازند
یریدالله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا] کسی چون ام سلمه را، با همه بزرگواري و جلالت قدر آن بانو و علی
رغم تصریح به آنکه او بر مسیري خیر ره می سپارد، و با وجود آنکه او از اهل بیت ساکن در خانه آن حضرت در مدینه شمرده می
شده و در چشم دوست و دشمن به نیکویی یاد می گردیده است، از [دایره شمول] اهل بیت بیرون دانسته [و آل عبا را در همان پنج
مرحوم درودآبادي، رضوان الله علیه، آنگاه به ذکر روایات بی شماري از منابع اهل سنت می «[. تن مشهور محصور فرموده است
پردازند که این حقیقت در هر یک به نحوي مورد اشاره قرار گرفته است. از دلایل دیگري که بر این مطلب دلالت دارند،یکی آیه
معروف مباهله است که در آن علی، علیه السلام، نفس پیامبر دانسته شده. مرحوم امام راحل، رضوان الله علیه، در کتاب ارزشمند
مصباح الهدایه الی الخلافۀ و الولایه گویا با استناد به همین آیه کریمه و به نقل از استاد گرانقدر خود، عارف کامل شاه » خود
اگر علی، علیه السلام، پیش از پیامبر خدا، صلی الله علیه وآله، به دنیا می آمد، » : آبادي، رحمۀ الله علیه، در این باره می فرمایند
پیامبر مرسل می شد [نه وصی پیامبر]، چرا که آن دو در » همچون رسول خدا به بیان شریعت اسلام می پرداخت و در نتیجه
12 ) بنا به آنچه گفتیم بر خلاف ادعاي برخی روشنفکران همچون باور به ) «. روحانیت و همه مقامات معنوي و ظاهري اتحاد دارند
وجود و ثبوت امامت ائمه، علیهم السلام، نه امري عرضی در دین که از ذاتیات و مقومات آن است و اختلاف و شقاق حاصل میان
فرق و مذاهب اسلامی در باب خلفاي بلا فصل رسول الله، نه امري تاریخی و کلامی، بلکه مقدم بر آن امري عرفانی و هستی
شناختی (انتولوژیک) است. به عبارتی اگر اعجاز قرآن به عنوان یک کلام آسمانی به ثبوت رسد (که رسیده است)، و به دنبال آن
صفحه 27 از 64
مقام متعالی نبی مکرم اسلام در دریافت بلا واسطه اشراقات قلبی و توان تصرف در کائنات اثبات شود (که شده است)، همه ادله
نقلی متواتر یا صحیحی که در کتب روایی اهل سنت و ما، در باب پیوستگی و همخانگی ائمه اهل بیت، علیهم السلام، با رسول الله
تقدم دهري ، فعلیت تام و وساطت فیض آن انوار گرامی دلالت دارند. و اصل سخن اینجاست که » ، وارد شده، بر تعالی وجودي
برادران و خواهران اهل سنت، علی رغم اذعان به این تقدم در بسیاري منابع روایی خویش، این همه را تنها مصحح دوستی اهل بیت
و نه قبول رهبري تام علمی و دینی ایشان دانسته اند، البته با قیدي که در پایان این نوشته به خواست خدا به آن اشاره خواهیم کرد.
اما از سوي دیگر، اگر بنا را بر تسالم بگذاریم و مصداقیت نور پاك ائمه اطهار، علیهم السلام، را براي این مرتبه از وجود منکر
شویم، راه اثبات امامت ائمه، علیهم السلام، از این طریق برهانی باز و غیبت و امامت امام دوازدهم، علیه السلام، نیز به همین منوال
قابل اثبات است. خطاي بزرگ برخی نویسندگان روشنفکر معاصر آن است که تاکید شیعه را بر لزوم خلافت بلافصل علی، علیه
السلام، و وقایع رخداده در غدیر خم و امثال آن را با اعطاي منصبی اعتباري همچون ریاست جمهوري به فردي حقیقی و تبدیل او
به فردي حقوقی برابر می گیرند، حال آنکه امامت و عصمت از دیدگاه فخیم شیعه نوعی صفت وجودي است که در ذات امام
استقرار می یابد و به این لحاظ علاوه بر منشا انتزاع، ما بازاء خارجی نیز دارد. به عبارتی اثبات فضیلت علمی امام، علیه السلام، به
دلیل مساوقت علم با وجود و کمال، به معنی اثبات تفوق وجودي و توان اشراف و احاطه امام بر مراتب عالیتري از وجود است. پس
اگر فاضل بل افضل بودن علی، علیه السلام، و فرزندان آن حضرت نسبت به سایرین به اثبات رسد - که خوشبختانه با اعتراف
صریح دانشمندان بزرگی از اهل سنت همچون ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خود بر نهج البلاغه و چنانکه در کتب معتبر تاریخی
عامه و خاصه ثبت است، اقاریر صریح خلفاي سه گانه پیش از علی، علیه السلام، و اثبات ضعف علمی، شاگردي و مفضولیت ائمه
مذاهب فقهی و علمی و کلامی اهل تسنن در محضر ائمه تشیع، علیهم السلام، به اثبات رسیده است - سخن گفتن از صلاحیت
سایرین در قرون اولیه پس از رحلت رسول تا زمان امام حسن عسکري، علیه السلام، امري مردود و هم سطح دانستن ادله اهل تسنن
براي رجوع به رهبران فکري خود با ادله متقن شیعیان - آنگونه که برخی روشنفکران معاصر در بعضی آثار خود به آن اشاره کرده
اند - از پایه مخدوش است. براي آشنایی خوانندگان با موضوع شاگردي علما و رهبران فکري برادران و خواهران اهل سنت در
محضر ائمه، علیهم السلام، تنها به ذکر این نکته اکتفا می کنیم که بنا به اعتراف ابن ابی الحدید معتزلی در شرح خود بر نهج البلاغه
مطالب السؤول ، برخی پیشوایان نامبرده مذاهب گوناگون که از شاگردان » و دانشمندانی دیگر همچون ابن طلحه شافعی در کتاب
ائمه تشیع، علیهم السلام، محسوب می شوند عبارتند از یحیی بن سعید انصاري، ابن جریح، مالک بن انس، ابن عیینه، ابو حنیفه،
احمد بن حنبل، شعبه، ایوب سجستانی، سفیان ثوري، واصل بن عطا (رئیس معتزله) ابوالحسن اشعري، ابو علی جبایی (اولی از
رهبران فکري اشاعره و دومی استاد او از معتزله)، اضافه بر دانشمندان علوم مختلف صرفی و نحوي و بلاغی و دانشمندان علوم
تجربی و طبیعی. اما نکته قابل توجه در این میان آن است که اعتقاد به امامت و رهبري فرد اعلم انسانی در دوران پس از غیبت - و
به عنوان قدر متقین، واپسین دوران حیات بشر در کره خاك یا دوران شکوفایی علمی نسل انسانی - از جمله مواضع وفاق همه
مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی شمرده شده و جالب آنکه اذعان به نوادگی این فرد خاص براي فاطمه زهرا، علیهاالسلام، با نام
مشخص مهدي، علیه السلام، نزد همه فرق اسلامی حتی وهابیون پذیرفته و به این لحاظ مابه الاشتراك همه فرق اسلامی محسوب
می گردد. ( 13 ) یعنی اگر در قرون گذشته و درباره حوادث تاریخی پس از رحلت رسول و شایستگان رهبري در اعصار پیشین میان
مذاهب اسلامی نزاع و نقاري در میان بوده است، بحمدالله و المنه نه فقط درباره وجود بلکه درباره مصداق مشخص رهبري بشر در
دوران کمال جامعه انسانی و تنها عامل رهایی بخش همه نسل بشر از گرداب ظلم و اسراف و ثروت اندوزي، میان ما و اهل سنت
شکاف و شقاقی در بین نیست. و این را باید مایه سرافکندگی شدید نویسندگانی دانست که در نوشته هاي خود، نواده معصوم
حضرت زهرا، علیهاالسلام، را از دایره عقاید مسلمین بیرون می دانند و از این وجود کامل و گرامی به عنوان ولی قائم و مهمترین
صفحه 28 از 64
وجه وفاق همه مذاهب اسلامی - پس از توحید و نبوت و قرآن و معاد - چشم می پوشند. پلورالیسم ادعایی این دسته از
نویسندگان، هرگز توان آن را نداشته که وحدت و همدلی اینچنین را در بین همه فرق اسلامی برقرار کند، بلکه با امید به آینده اي
روشن و در مسیر رسیدن به فردایی بهتر، همه موحدان و خداباوران و آزادیخواهان جهان را، خسته از رهبري انسانهاي ناکامل و غیر
معصوم با مسلمین شیعه و سنی منتظر مهدي، علیه السلام، در یک صف واحد و چشم انتظار یک مهمان واحد بایستاند. والحمدالله
الذي انعمنا بهذاالهدي. پی نوشتها: 1. حضرت آیۀ الله سید عزالدین حسینی زنجانی در صفحه 60 و 61 از شرح خود بر خطبه
چنانچه در محل خود ثابت شده، وقتی نفس به آخرین مرحله کمال عقلی و » : حضرت زهرا، سلام الله علیها، در این باره می نویسد
عملی نائل گردید و از حرکات و افکار براي رسیدن به مطلوب و مجهول بی نیاز شد، قدرت علمی و عملی وي متحد می گردند،
علمش عمل و عملش علم می شود. مانند علم و قدرت در مجردات [که] نسبت به ما دون خود چنین است. و بدینسان نفس انسان
همه قوي و جوارح و عین بدن گشته و بدن هم عین نفس می گردد (...) در چنین مرتبه اي است که انسان در ملک و ملکوت
تصرف کرده، و همه جهان به فرمان وي می گردند. (...) و براي مثال می توان به کتابهایی که در قدرت و اعجاز ائمه طاهرین،
علیهم السلام، تالیف شده مراجعه کرد. مانند خرائج و جرایح قطب راوندي و بحارالانوار و یا عیون اخبارالرضا، علیه السلام، در
مورد امر به شیرهاي پرده و شیر شدن آنها و به هلاکت رسیدن آن مرد جسور و بی ادب. آري در ممکنات اشرف از عقل و پست
تر از ماده عنصري نیست و به عبارت دیگر، دو حاشیه وجود است و هر دو در انسان کامل جمع می شوند. به طور کلی در تمام
2. ر. ك: عابدي شاهرودي، علی، بنیاد «. مراتب هستی جدایی و فطور نیست و انسان در وحدت خود مشتمل بر همه هستی است
3. مصباح یزدي، محمد تقی، آموزش فلسفه، . معادله ها و تبدیلها در حرکت و جسم، کیهان اندیشه، خرداد و تیر 1375 ، شماره 66
4. تعریف هر یک از عوالم یاد شده را از کتب حکماي اسلامی جویا شوید. 5. این دیدگاه به تاریخ جمعه سیزدهم . ج 2، ص 176
شهریورماه سال جاري ( 1377 ) در برنامه (جهان قرآن) شبکه چهارم سیماي جمهوري اسلامی ایران بیان شده است. چنانکه مشهود
است، از نقطه نظر نحوي ایرادي بر تفسیر ایشان وارد نیست. 6. شارح نهج البلاغه در جلد دوم کتاب خود صفحه 450 این روایت را
حق الیقین فی » به نقل از مسند احمد بن حنبل و کتاب فردوس می آورد. مرحوم سید عبدالله شبر در ص 155 از ج 1 کتاب خود
معرفۀ اصول الدین ضمن نقل این روایت، حدیث دیگري را به نقل از ابن مغازلی شافعی و او از جابر نقل کرده که فراز پایانی آن
حتی قسمها جزءین، جزء فی صلب عبدالله و جزء فی صلب ابی طالب، فاخرجنی نبیا، و اخرج علیا وصیا. تا که آن را به » : چنین است
دو پاره تقسیم کرد، پاره اي را در صلب عبدالله نهاد و پاره اي را در صلب ابوطالب قرار داد. پس مرا به صورت پیامبر به دنیا آورد و
8. الطبري، محمد بن . 7. السیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج 3، ص 199 «.( علی را در صورت وصی (پیامبر
10 . این . 9. القندوزي الحنفی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع المدة، ج 1، ص 94 . جریر، جامع البیان فی تفسیر القران، ج 25 ، ص 58
لا فرق بینک و بینها الا انهم عبادك و خلقک، فتقها و رتقها بیدك، بدؤها منک و عودها » : عبارت در دعاي معروف ماه رجب
الیک... فیهم ملات سمائک و ارضک حتی ظهر ان لا اله الا انت. (پروردگارا!) بین آنان (ائمه معصومین، علیهم السلام) و تو فرقی
نیست جز آنکه آنان بندگان و آفریدگان تواند، فتق و رتق امورشان به دست توست، آغازشان از تو و بازگشتشان به سوي توست...
مشابه این عبارات در زیارت جامعه کبیره وارد شده و «. پس به آنان آسمانها و زمینت را پر کردي تا که یگانگی تو ظاهر شد
شایسته نیست که خوانندگان این زیارت عظیم الشان از محتواي بلند و مفهوم حقیقی آنچه خطاب به ائمه هدي، علیهم السلام، می
خوانند غافل باشند. 11 . همدانی درودآبادي، آقا سید حسین، الشموس الطالعه فی شرح الزیارة الجامعه، این کتاب به زبان عربی
است و در سال 1413 هجري قمري - 1993 میلادي از سوي مؤسسه العروة الوثقاي برج البراجنه به چاپ رسیده است. 12 . الخمینی،
حضرت آیۀ الله العظمی روح الله الموسوي، مصباح الهدایۀ الی الخلافۀ و الولایۀ، جزء پایانی کتاب. 13 . استاد ارجمند جناب حجۀ
الاسلام سید هادي خسروشاهی در مقاله اي مبسوط در پیش شماره نخست موعود فهرست بیش از چهل عنوان از کتبی را که در
صفحه 29 از 64
سالهاي اخیر از سوي نویسندگان اهل تسنن در این باره نوشته شده آورده اند. چنانکه استاد گرامی حضرت حجۀ الاسلام سیدعلی
اکبر قرشی در مقاله خود در شماره نخست همین ماهنامه به مساله ولادت حضرت مهدي، علیه السلام، در منابع اهل سنت اشاره
کرده اند.
گفتگو درباره مهدي، علیهالسلام(طول عمر و اعجاز)- 7
قسمت هفتم شهید سید محمد باقر صدر تحقیق: عبدالجبار شراره مترجم: مصطفی شفیعی اشاره: در قسمت پیشین مقاله، این پرسش
مطرح شد که چگونه ممکن است که امام عصر، علیه السلام، از عمري چنین طولانی برخوردار باشند؟ در پاسخ این پرسش شهید
صدر ابتدا به بررسی این موضوع پرداخته که از نظر علمی چنین عمر طولانی امري ممکن است. اگرچه علم بشر تاکنون نتوانسته
است در عمل این امکان را تحقق بخشد و اینک ادامه پاسخ ایشان به پرسش مزبور... دانستیم که عمر طولانی از نظر علم، ممکن
است. حال اگر فرض کنیم از نظر علم امکان نداشته باشد و قانون پیري و شکستگی قانونی حتمی باشد که بشریت هرگز نتواند آن
را تغییر دهد، در این صورت چه می شود؟ باید گفت: در این صورت طول عمر افرادي چون نوح و مهدي که قرنها بر خلاف
قوانین طبیعی که در علم جدید به اثبات رسیده است زنده مانده اند از موارد اعجاز محسوب می گردد. معجزه، در مقطع خاصی
قانون طبیعت را از کار می اندازد تا زندگی شخصی را که رسالت آسمانی به وجود او بستگی دارد حفظ کند. معجزه طول عمر از
نظر یک مسلمان که عقیده خود را از قرآن و سنت برگرفته است دور از انتظار و منحصر به فرد نیست. ( 1) مثلا قانون طبیعت این
است که جسمی که حرارت بیشتري دارد در جسمی که حرارت کمتري دارد اثر می گذارد تا برسد به جایی که هر دو یکسان
شوند و قاطعیت این قانون از قانون پیري هم بیشتر است ;در حالی که می دانیم این قانون براي حفظ زندگی حضرت ابراهیم، علیه
اي « یا نار کونی بردا و سلاما » : السلام، از تاثیر افتاد زیرا تنها راه براي نگهداري او بود ;وقتی آن حضرت به آتش در افتاد وحی آمد
آتش بر ابراهیم سرد و گوارا باش!. ( 2) و ابراهیم سالم بدون هیچ گزندي از آتش بیرون آمد! و دیگر قوانین طبیعی که براي
شماري از پیامبران و حجتهاي الهی در روي زمین از کار افتاد ;دریا براي موسی شکافته شد، ( 3) رومیان تصور کردند عیسی را
دستگیر کرده اند ( 4) در حالی که اشتباه می کردند و پیامبر اسلام، صلی الله علیه وآله، در حالی که گروه زیادي از قریش خانه اش
را در محاصره داشتند و ساعتها در کمین او بودند، از خانه بیرون آمد و از میان آنان گذشت در حالیکه خداوند وي را از دید آنان
پنهان داشت. ( 5) در همه این نمونه ها قانون طبیعت براي حمایت و حفاظت یک شخص از کار می افتد زیرا حکمت الهی اقتضاي
زنده ماندن او را داشته است و قانون پیري هم می تواند در زمره یکی از این نمونه ها باشد. شاید بتوان از آنچه تا به حال اتفاق
افتاده یک نتیجه کلی به دست آورد و آن اینکه: هر وقت حفظ جان حجتی الهی در روي زمین نیاز به تعطیل قانونی طبیعی داشته
باشد و هرگاه ادامه زندگی آن شخصیت براي انجام یک طرح مهم، ضروري باشد در این هنگام لطف الهی باعث می شود که آن
قانون طبیعی موقتا از کار بیفتد ولی وقتی شخصیتی وظیفه الهی خود را به انجام رساند، مطابق قوانین طبیعی می میرد و یا به شهادت
می رسد. در اینجا هم ما با یک سؤال روبرو می شویم و آن اینکه چگونه ممکن است یک قانون از کار بیفتد؟ ( 6) چگونه می شود
پیوند حتمی و ضروري میان پدیده ها گسسته شود؟ آیا این با علم تناقض ندارد؟ علمی که قوانین طبیعی را کشف و بر اساس
آزمایش و استقراء منطقی، پیوندهاي ضروري آن را شناسایی کرده است. در جواب باید گفت که خود علم با عقب نشینی از
اندیشه ضروري بودن قوانین طبیعی به این پرسش، پاسخ داده است. توضیح اینکه، علم بر اساس آزمایش و مشاهدات، قوانین طبیعی
را کشف می کند ;هرگاه پدیده اي طبیعی همیشه دنبال پدیده اي بیاید از این پیوستگی به یک قانون کلی پی می بریم و آن اینکه
هر جا آن پدیده اولی پیدا شد دنبالش پدیده دومی می آید. ولی علم نمی گوید بایستی میان آن دو پدیده، یک وابستگی ذاتی
حتمی وجود داشته باشد که از ژرفاي آنها سرچشمه گرفته است. زیرا حتمیت و ضرورت، یک حالت غیبی است که وسایل
صفحه 30 از 64
آزمایشگاهی و علمی نمی تواند آن را اثبات کند. از این رو منطق علم جدید تاکید می کند که قانون طبیعی - آنگونه که علم
تعریف می کند - سخن از ارتباط و علاقه حتمی ندارد بلکه سخن از مقارنه دائمی میان دو پدیده دارد. ( 7) پس اگر معجزه آمد و
این دو پدیده طبیعی را از هم جدا کرد چنین چیزي هرگز گسستن یک رابطه ضروري و حتمی نیست. حقیقت این است که معجزه
به معنی دینی کلمه در پرتو منطق علم جدید بیش از آنچه نقطه نظر علم قدیم بود، قابل فهم شده است. زیرا نقطه نظر گذشتگان این
بود که هر پدیده اي اگر با پدیده دیگر مقارنه داشت، رابطه آندو ناگسستنی بود و معنایش این بود که محال است یکی از دیگري
تتابع شایع ( 8) تعبیر می شود. بدون اینکه رابطه غیبی و حتمی » مقارنه یا قانون » جدا شود. ولی در منطق علم روز این رابطه به قانون
میان آن دو لازم شمرده شود. با این دید معجزه یک حالت استثنایی براي این عموم می گردد بدون اینکه با یک ضرورت،
اصطکاك پیدا کند یا منجر به یک امر محال و نشدنی گردد. و ما بنابر آنچه به عنوان اساس استقراء در منطق ( 9) پذیرفته ایم با نظر
علم جدید موافقیم و می گوییم: استقراء دلیلی بر رابطه ضروري میان دو پدیده اقامه نمی کند بلکه تنها دلالت بر وجود یک تفسیر
مشترك در تقارن دائمی و تعاقب دائمی میان دو پدیده دارد و همانطور که می شود این تفسیر مشترك را برا اساس یک رابطه
ذاتی تصور کرد می شود آن را بر اساس حکمتی فرض کرد که باعث شده نظم آفرین جهان، رابطه مستمري میان پدیده هاي
خاصی برقرار کرده باشد. و همین حکمت احیانا ممکن است خود، دعوت به استثنا کند که در این صورت معجزه رخ می دهد. پی
نوشتها: 1. یعنی در این صورت معجزه است که در قرآن و سنت آمده است. دعوت انبیا و ادعاي رسالت از طرف خدا همیشه با
اعجاز همراه بوده است و این چیزي نیست که مسلمان بتواند آن را انکار یا در آن شک کند بلکه غیر مسلمانان نیز به معجزه عقیده
فاوحینا الی موسی ان » : 3. اشاره است به قول خداوند متعال . دارند و از این جهت با مسلمانان مشترك اند. 2. سوره انبیا، آیه 69
اضرب بعصاك البحر فانفلق فکان کل فرق کالطورالعظیم ;به دنبال آن به موسی وحی کردیم عصایت را به دریا بزن (عصایش را به
4. اشاره است به قول خداوند متعال: . سوره شعراء، آیه 63 ،« دریا زد) و دریا از هم شکافته شد و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود
سوره نساء، ) « و ما قتلوا و ما صلبوه و لکن شبه لهم ;...در حالی که نه او را کشتند و نه بر دار آویختند، لکن امر بر آنها مشتبه شد »
5. رجوع کنید به سیره ابن هشام، ج 2، ص 127 ، که این حادثه را نقل کرده و این قضیه اجماعی است. 6. گفته می شود .( آیه 157
قانون از حیث اینکه قانون است بایستی فراگیر باشد و تصور تعطیلی و از کار افتادگی در آن راه نیابد در حالیکه خود می دانند
گاهی قانون با قانون دیگري از کار می افتد مثل قانون جاذبه که ایجاب می کند همه چیز به مرکز زمین جذب شود در حالیکه در
القرآن » گیاهان آب از ریشه به طرف بالا می رود و البته این از خواص مویرگهاست که خود یک قانون دارد. رجوع شود به کتاب
ص 259 و 299 ، در این زمینه مفصلا بحث کرده ،« فلسفتنا » محاولۀ لفهم عصري از دکتر مصطفی محمود. 7. شهید صدر در کتاب
الاسس المنطقیه » ص 282 به بعد مراجعه شود. 9. براي توضیح بیشتر درباره این نظریه به کتاب « فلسفتنا » است. 8. به کتاب
مراجعه کنید ;شهید صدر در آنجا به کشف مهمی راجع به نظریه شناخت، دست یافته است. « للاستقراء
مهدي، علیهالسلام در کتاب و سنت - 1
قسمت اول محمدهادي معرفت ترجمه: واحد پژوهش موعود یکی از امور ضروري دین حنیف اسلام و یکی از موضوعاتی که در
مهدي » آیات متعددي از کتاب عزیز بدان اشاره شده و در نت شریف نیز روایات متواتري در مورد آن وارد شده است، موضوع
علیه السلام، است و امت اسلام، با مذاهب مختلف و دیدگاههاي متفاوت، در اعتقاد به ظهور مهدي از آل محمد، صلی الله ،« موعود
علیه وآله، در آخرالزمان، براي پر کردن زمین از عدل و داد، بعد از آنکه از ظلم و ستم آکنده شده، وحدت نظر دارند. در هر حال
این موضوع در مجموعه اعتقادات اهل اسلام تا بدان حد از ضرورت رسیده که جز اهل لجاج و کسانی که بدون دلیل سخن می
گویند، کسی با آن مخالفت نکرده است. کتابها و رساله هایی که در اثبات ظهور مهدي، علیه السلام، و اینکه او از فرزندان فاطمه،
صفحه 31 از 64
علیهاالسلام، است، نوشته شده اند بسیار فراوان و متنوع اند و نویسندگان دانشمند شیعه و اهل سنت در این زمینه قلم زده اند. مهدي
در قرآن در قرآن کریم آیات متعددي در شان مهدي، علیه السلام، وارد شده است، البته باید توجه داشت که باطن این آیات و یا به
ما فی القرآن آیۀ الا و لها » : عبارتی تاویل آنها به آن حضرت اشاره دارد، نه تنزیل آنها. رسول خدا، صلی الله علیه وآله، می فرماید
ظهر و بطن ( 1) هیچ آیه اي از قرآن نیست مگر اینکه براي آن ظاهر و باطنی است. امام باقر، علیه السلام، نیز در پاسخ کسی که در
2) ظاهر هر آیه تنزیل آن و باطن هر آیه تاویل آن ) « ظهرها تنزیلها و بطنها تاویلها » : همین زمینه از ایشان پرسش کرده بود، فرمود
تاویل عبارت از مفهوم عامی است که بعد از جدا کردن آیه از خصوصیاتی که آن را در برگرفته، به دست می آید، » بطن و » . است
به گونه اي که آیه در گذر ایام قابلیت انطباق بر موارد مشابه با مورد نزول را پیدا کند. و این همان چیزي است که ماندگاري و
فراگیري قرآن را در عین جاودانگی آن تضمین می کند. تردیدي نیست که براي قرآن دو نوع دلالت وجود دارد: یکی دلالتی که
بر حسب ظاهر آن و بر اساس شان نزول آیه به دست می آید، و دیگري دلالتی که عام و فراگیر است و قابلیت انطباق بر موارد
مشابه را، بر حسب آنچه در طول زمان پیش می آید، داراست. به واسطه همین نوع دلالت است که قرآن تا ابد زنده است و در همه
زمانها شفابخش مردم و دواي بیماریهاي آنهاست. اما برخی از آیاتی که در شان امام مهدي، علیه السلام، تاویل شده اند، به قرار
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمۀ و نجعلهم الوارثین، و نمکن لهم فی الارض ( 3) و ما بر » . زیر است: 1
آن هستیم که بر مستضعفان روي زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم. این آیه اگر چه به مناسبت داستان
فرعون و موسی و بنی اسرائیل نازل شده است، اما مدلول آن عام بوده و بیانگر سنتی است که خداوند در میان مردمان جاري ساخته
است. به عبارت دیگر این آیه بیان می کند که خداوند بزودي دستان مستضعفان را می گیرد تا آنها را بر مستکبران غالب سازد و
سمعت اباعبدالله، علیه » : روایت کرده چنین آمده است « مفضل بن عمر » آنها را وارث شهر و سرزمین مستکبران نماید. در حدیثی که
السلام، یقول: ان رسول الله، صلی الله علیه وآله، نظر الی علی و الحسن و الحسین، علیهم السلام، فبکی و قال: انتم المستضعفون
و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی » : بعدي. قال المفضل: قلت: مامعنی ذلک؟ قال: معناه انکم الائمۀ بعدي، ان الله عزوجل یقول
4) از اباعبدالله (امام صادق)، علیه ) «. الارض و نجعلهم ائمۀ و نجعلهم الوارثین قال، علیه السلام: فهذه الآیۀ جاریۀ فینا الی یوم القیامۀ
السلام، شنیدم که فرمود: پیامبر اسلام، صلی الله علیه وآله، نگاهی به علی، حسن و حسین، علیهم السلام، انداخت و در حالی که
گریه می کرد فرمود: شما مستضعفان پس از من هستید. مفضل می گوید: پرسیدم معناي این سخن چیست؟ و امام [در جواب]
و ما بر آن هستیم که بر » : فرمود: معناي این سخن این است که شما امامان بعد از من خواهید بود. خداوند، عزوجل، می فرماید
در نهج البلاغه نیز چنین آمده است: عطف «. مستضعفان روي زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم
(7) «. الضروس ( 6) علی ولدها. و تلا عقیب ذلک: و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمۀ و نجعلهم الوارثین
دنیا بر ما [آل محمد] بازگردد و مهربانی نماید مانند بازگشت شتر بدخو و گازگیر به بچه خویش و در پی آن خواند: می خواهیم
بر آنانکه در زمین ناتوان شمرده شده اند منت نهاده [توانا و بزرگوارشان گردانیم] آنها را پیشوایان و ارث برندگان [زمامداران دین
امامیه گمان می کنند این کلام خداوند » : در شرح این کلام امیرمؤمنان، علیه السلام، می گوید « ابن ابی الحدید » . و دنیا] قرار دهیم
وعده اي است از سوي او نسبت به امام غایبی که در آخرالزمان مالک زمین می شود. اما اصحاب ما [اهل سنت] می گویند: این
کلام وعده اي است نسبت به امامی که مالک زمین می شود و بر همه سرزمینها چیره می شود. اما لازم نیست که این امام در حال
8) اما باید گفت: در ) «. حاضر موجود باشد، بلکه براي درستی این کلام تنها همین که او در آخرالزمان به دنیا بیاید کفایت می کند
اینکه آیه مزبور وعده به ظهور امامی است که پیش از برپایی قیامت مالک زمین شده و بر همه سرزمینها چیره می شود، اتفاق نظر
وجود دارد و تنها اختلاف در این است که آیا این امام در حال حاضر وجود دارد یا اینکه خیر، او به موقع خود متولد می شود؟ اما
و لقد کتبنا فی الزبور من بعد » . به هر حال در این موضوع تردیدي نیست که این امام از فرزندان علی، علیه السلام، خواهد بود. 2
صفحه 32 از 64
الذکر ان الارض یرثها عبادي الصالحون ( 9) و ما در زبور، پس از ذکر (تورات) نوشته ایم که این زمین را بندگان صالح من به
( در این آیه زبور داود، علیه السلام، است. چنانکه در سوره نساء (آیه 163 ) و سوره اسراء (آیه 55 « زبور » میراث خواهند برد. مراد از
است که در ضمن کتاب عهد قدیم « مزامیر » و به داود زبور را ارزانی داشتیم. و زبور همان کتاب « و اتینا داود زبورا » : آمده است
از خشم دوري کن و از دشمنی بپرهیز، فریب کارهاي ناشایست را نخور زیرا » : آمده است: اما در این کتاب چنین می خوانیم
و کسانی که انتظار پروردگار را می کشند وارث زمین می » (10) «... کسانی که کار ناشایست انجام می دهند برکنده خواهد شد
و اما کسانی که به سکون و آرامش دست یافته اند وارث زمین می شوند و در نهایت سلامت به کامجویی می » (11) «. شوند
(13) «. زیرا خجستگان و برکت یافتگان از آنها وارث زمین می شوند و نفرین شدگان از آنها ریشه کن می شوند » (12) «. پردازند
وعدالله الذین امنوا منکم و عملواالصالحات لیستخلفنهم فی » .3 (14) «. درستکاران وارث زمین شده و تا ابد در آن ساکن می شوند »
الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذي ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبودننی لایشرکون بی
15 ) خدا به کسانی از شما که ایمان آورده اند و کارهاي شایسته کرده اند، وعده داد که در روي زمین جانشین دیگرانشان ) « شیئا
کند، همچنان که مردمی را که پیش از آنها بودند جانشین دیگران کرد. و دینشان را، که خود بر ایشان پسندیده است، استوار سازد.
و وحشتشان را به ایمنی بدل کند. مرا می پرستند و هیچ چیزي را با من شریک نمی کنند. جانشینی و قدرت یافتن در زمین به
صورت فراگیر و همیشگی، که در این آیه بدان وعده داده شده، در هیچ برهه از زمان براي امت اسلام تحقق نیافته است، بنابراین ما
چاره اي نداریم جز اینکه بگوییم این وعده اي است تخلف ناپذیر که با ظهور مهدي منتظر، علیه السلام، محقق می شود. در مورد
عیسی بن مریم، علیهماالسلام، و بازگشت او به دنیا در آخرالزمان و همچنین پیروي او از امام مهدي، علیه السلام، در قرآن کریم
و لما ضرب ابن مریم مثلا، اذا قومک منه یصدون . و قالوا الهتنا خیر ام هو ما ضربوه لک الا جدلا بل هم قوم خصمون، » : آمده است
16 ) و چون ) «. ان هو الا عبد انعمنا علیه و جعلناه مثلا لبنی اسرائیل ... و انه لعلم للساعۀ ، فلا تمترن بها و اتبعون هذا صراط مستقیم
داستان پسر مریم آورده شد، قوم تو به شادمانی فریادزدند، و گفتند: آیا خدایان مابهترند یا او؟ و این سخن را براي جدال با تو
نگفتند، که مردمی ستیزه جویند. او جز بنده اي نبود که مانعمتش ارزانی داشتیم و مایه عبرت بنی اسرائیلش گردانیدیم... و هر آینه
مقاتل » : ابن حجر هیثمی می گوید » . او نشانه فرارسیدن قیامت است. در آن شک مکنید، و از من متابعت کنید، این است راه راست
بن سلیمان و کسانی دیگر از مفسران که از او پیروي می کنند، گفته اند: این آیه در شان مهدي نازل شده است. و در ادامه نیز
بزودي احادیثی که در آنهاء تصریح شده که او از اهل بیت پیامبر است، خواهد آمد.. پس آیه دلالت بر این دارد » : چنین می گوید
که در نسل فاطمه و علی، علیهماالسلام، برکت قرار داده شده و خداوند از نسل آن دو پاك سیرتان بسیاري خارج می سازد و
نوادگان آنها را کلیدهاي حکمت و معادن رحمت قرار می دهد و سر این موضوع این است که پیامبر، صلی الله علیه وآله، از
(17) « . خداوند خواست که فاطمه و نسل او را از شر شیطان رانده شده در امان بدارد و همین را نسبت به علی نیز درخواست کرد
کیف انتم اذا نزل ابن مریم و امامکم منکم . ( 18 ) حال شما چگونه خواهد بود » : رسول خدا، صلی الله علیه وآله، نیز می فرماید
و انه لعلم لساعۀ یعنی » : زمانی که پسر مریم نازل شود و امامتان از شماست. اما، این سخن خداي تعالی در آیه مزبور که می گوید
متن حاضر ترجمه .× : اینکه او از نشانه هاي فرا رسیدن قیامت است. زیرا نزول او در آخرالزمان رخ می دهد. ادامه دارد پی نوشتها
المهدي فی الکتاب والسنۀ که توسط حضرت آیۀ الله معرفت در اختیار مجله قرار گرفته است. 1. در نهایه » مقاله اي است با عنوان
2. ر. ك: السلمی السمرقندي، محمدبن مسعودبن عیاش، «. لکل آیۀ منها ظهر و بطن » : ابن اثیر (ج 1، ص 136 ) چنین آمده است
5. کلمه .79- 4. الصدوق، ابو جعفر محمدبن علی، معانی الاخبار، ص 78 . 3. سوره قصص ( 28 )، آیه 5 . تفسیرالعیاشی، ج 1، ص 11
الضروس به » شمس الفرس است و هنگامی استعمال می شود که اسبی از سواري دادن خودداري کند. 6. کمله » الشماس ، مصدر »
. معناي شتر بدخویی که به خاطر عطوفتی که نسبت به فرزند خود دارد کسی را که براي شیر دوشیدن از او رفته گاز می گیرد. 7
صفحه 33 از 64
8. ابن ابی الحدید، عزالدین ابوحامد، شرح نهج .1180- فیض الاسلام، علینقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، حکمت 200 ، ص 1181
.13 . 12 . همان، مزمور 11 . 11 . همان، مزمور 10 .9- 10 . زبور داود، مزمور 8 . 9. سوره انبیاء ( 21 )، آیه 105 . البلاغه، ج 19 ، ص 29
17 . الهیثمی، احمدبن حجر، . 16 . سوره زخرف ( 43 )، آیه 61 . 15 . سوره نور ( 24 )، آیه 55 . 14 . همان، مزمور 29 . همان، مزمور 22
18 . البخاري، اسماعیل بن ابراهیم، صحیح البخاري، ج 4، ص 205 ;مسلم بن الحجاج، صحیح مسلم، ج . الصواعق المحرقۀ، ص 96
، 1، ص 94 ;ابن حنبل، احمد، مسند احمد، ج 2، ص 272 و 336 ، الطبرسی، الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج 2
. ص 449
ایرانیان و نقش آنان در دوران ظهور - 1
علی کورانی ترجمه: عباس جلالی قبل از پیروزي انقلاب اسلامی ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهی حیاتی، آن هم در
شاه سر » مرز شوروي و در قلب جهان اسلام به حساب میآمد و از دیدگاه مسلمانها کشوري اسلامی و اصیل به شمار میرفت که
سپرده غرب و همپیمان اسرائیل بر آن حکومت میکرد و براي خوش خدمتی به اربابانش، کشورش را دربست در اختیار و خدمت
آنان قرار داده بود. علاوه بر آنچه که در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشوري بود که در آن مرقد مطهر
امام رضا، علیهالسلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، کشوري داراي تاریخی اصیل و ریشهدار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و
تالیفات گرانبها، زمانی که به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر میخوریم و آنها را بررسی میکنیم، به یکدیگر
میگوییم: این روایات مانند روایتهایی است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنی خزاعه را مینماید. از این رو هر
روایتی که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیلهها و بعضی کشورها را در بر دارد، نمیتواند بدون اشکال باشد. گرچه این
روایات صحیح و درست میباشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاي صدر اسلام و قرنهاي اولیه آن است. این
طرز فکر رایجبین ما بود، که امت اسلامی در حالتی جاهلانه، فرمانبردار سلطه کفر جهانی و نوکران اوست، در بین ملتها هیچ یک
بر دیگري برتري ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بودهاند، به دلیل اینکه آنان طرفداران تمدنی کفر آمیز
و برتري جوییهاي ملی و نژادي بودهاند که سر سپردگانی چون شاه و اربابان غربیاش براي ایجاد چنین تز و طرز فکري و تربیت
مردم ایران، بر همین روش پافشاري میکردند. ... تا اینکه پیروزي انقلاب اسلامی در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر
کرد و قلبهاي غمگین آنان را چنان از خوشحالی و شادي سرشار نمود که در قرنهاي گذشته بیسابقه بود، بلکه بالاتر، آنان تصور
چنین پیروزي را نداشتند. این سرور و خوشحالی همه کشورها و ملتهاي مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالی مردم،
این بود که همهجا صحبت از فضل و برتري ایرانیان و طرفداران سلمان فارسی بود، بطور مثال، یکی از صدها عنوانی که در غرب و
پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، ایرانیان » : شناخت بود که در آن آمده بود » شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسی
این نوشتهها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و دریافتیم روایاتی که از پیامبر، « را جهت رهبري امت اسلامی برمیگزیند
صلیاللهعلیهوآله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلکه ارتباط به آینده نیز دارد... ما با مراجعه به
منابع و تفسیر و بررسی روایات مربوط به ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم که این روایات و اخبار بیش از آنکه مربوط به گذشته باشد،
مربوط به آینده است و جالب اینکه اینگونه روایات در منابع حدیث اهل سنتبیشتر از شیعه وجود دارد. چه میتوان کرد، زمانی که
در روایات مربوط به حضرت مهدي، علیهالسلام، و زمینه سازي حکومت آن بزرگوار، ایرانیان و یمنیها داراي سهم بسزایی بوده و
کسانی هستند که به مقام ایجاد زمینه مناسب براي ظهور آن حضرت و شرکت در نهضت وي نائل میشوند... و همچنین افراد
شایستهاي از مصر و مؤمنانی حقیقی از شام و گروههایی از عراق... نیز از این فیض بهرهمند میشوند و همینطور سایر دوستداران آن
حضرت که در گوشه و کنار جهان اسلام پراکنده هستند، از این موهبتبرخوردار میشوند، بلکه آنان از یاران ویژه و وزرا و
صفحه 34 از 64
مشاورین آن حضرت، ارواحنافداه، میباشند. ما اینک، روایاتی را که پیرامون ایرانیان بطور عموم وارد شده است مورد بررسی قرار
داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور میپردازیم. آیات و اخبار در ستایش ایرانیان روایاتی که درباره ایرانیان پیرامون آیاتی که
تفسیر به ایرانیان شده وارد گردیده است، تحت این نه عنوان است: الف. طرفداران سلمان فارسی ب. اهل مشرق زمین ج. اهل
خراسان د. یاران درفشهاي سیاه ه. فارسیان و. سرخ رویان ز. فرزندان سرخرویان ح. اهل قلم ط. اهل طالقان. البته خواهید دید که
غالبا مراد از این عناوین یکی است، اخبار دیگري نیز وجود دارد که با عبارتهاي دیگري از آنان یاد کرده است. 1. در تفسیر قول
ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فی سبیلالله فمنکم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنی وانتمالفقراء و » : خداي سبحان
ان تتولوا بستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم . ( 1) اینک شما کسانی هستید که فراخوانده میشوید تا در راه خدا انفاق کنید،
برخی از شما در انفاق بخل میورزد و کسی که بخل میکند و خداوند بینیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند
گروهی را غیر از شما جایگزینتان مینماید و آنان مثل شما نیستند. صاحب کشاف نقل کرده که از پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، درباره
قوم که در آیه شریفه آمده استسؤال شد. سلمان فارسی نزدیک پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، نشسته بود آن حضرت با دست » کلمه
به خدایی که جان من در دست و قدرت اوست، اگر ایمان به کهکشانها بستگی داشته » : مبارك خود به ران پاي سلمان زد و فرمود
اي» : مجمعالبیان از امام باقر، علیهالسلام، روایتشده که فرمود » 2) به نقل صاحب ) «. باشد مردانی از فارس به آن دست مییابند
المیزان آورده که » اعراب، اگر روي برگردانید، خداوند گروه دیگري را جایگزین شمامیگرداند یعنی ایرانیان و صاحب
اوسط و بیهقی در کتاب » روایتی را عبدالرزاق و عبد بن حمید و ترمذي و ابن جریر و ابن ابی حاتم و طبرانی در کتاب « درالمنثور »
و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم، ثم لا » دلائل ... از ابوهریره نقل کرده است که وي گفت: پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، این آیه را »
یکونوا امثالکم قرائت فرمود، عرض کردند یا رسولالله! اینها چه کسانی هستند که اگر ما رویگردان شویم جایگزین ما میشوند؟
او و طرفداران او، به خدایی که جانم در » : پیامبر اسلام، صلیاللهعلیهوآله، با دست مبارك به شانه سلمان فارسی زد و سپس فرمود
3) مانند این ) «. دست قدرت اوست اگر ایمان بستگی به کهکشانها داشته باشد مردانی از فارس (ایرانیان) به آن دست مییابند
روایتبه طرق دیگري از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابر بن عبدالله نقل شده است. در این روایت دو معنا که همه بر آن
اتفاق دارند، وجود دارد که عبارتند از: 1. ایرانیان (فرس) خط و جناح دومی بعد از اعراب، براي بهدوش کشیدن پرچم اسلام
میباشند. 2. آنان به ایمان دست مییابند هرچند از آنان دور و دسترسی به آن دشوار باشد. چنانکه در همین روایتسه مطلب قابل
بحث است: اولا: اینکه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینی ایرانیان نموده است، آیا مخصوص زمان نزول آیه در زمان
پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، است و یا اینکه مربوط به همه نسلهاست، بگونهاي که داراي این معنی باشد: اگر شما (اعراب) از اسلام
مورد، » رویگردان شوید در هر نسلی که باشد ایرانیان (فرس) را جایگزین شما میگرداند؟ ظاهر معنی این است که به حکم قاعده
این نکته در همه نسلهاي بعدي نیز استمرار دارد و آیات مبارکه قرآن در هر طبقه و نسلی، نقش خورشید و ماه « مخصص نمیباشد
را دارند (یعنی در نورافشانی یکساناند) چه اینکه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق نظر دارند. ثانیا:
حدیثشریف میگوید مردانی از فارس به ایمان دستخواهند یافت نه همه آنان، بدیهی است که این خود، ستایشی است نسبتبه
فرس مینمایند، چون » افراد نابغهاي از بین آنها نه جمیع آنها. اما ظاهر آیه شریف و روایت این است که هر دو، بطور عام ستایش از
در میان آنان کسانی هستند که به درجه دستیابی به ایمان و یا علم میرسند. بویژه با ملاحظه اینکه صحبت از گروهی است که بعد
از اعراب حامل آیین اسلام هستند، بنابراین مدح و ستایشی که براي آنان به شمار آمده بدین جهت است که آنها زمینه مناسبی
براي به وجود آمدن نوابغ خود میباشند و از آنان اطاعت و پیروي میکنند. ثالثا: آیا تاکنون رویگردانی اعراب از اسلام و جایگزین
فرس به جاي آنان صورت گرفته استیا خیر؟ جواب: بر اهل دانش و علم، پوشیده نیست که مسلمانان امروز، اعم از عرب و » شدن
ان تتولوا ;اگر » غیر عرب از اسلام واقعی اعراض نموده و رویگردان شدهاند. بدینترتیب متاسفانه فعل شرط، در آیه شریفه
صفحه 35 از 64
تحقق یافته و تنها جواب شرط، یعنی جایگزین شدن فرس به جاي آنان باقی مانده است، در این زمینه هم با دقتی « رویگردان شوید
نورالثقلین آمده است دلالت دارد » منصفانه میتوان گفت که وعده الهی، در آستانه تحقق است. بلکه، روایتبعدي که در تفسیر
که این جایگزینی، در زمان بنیامیه حاصل شده است، چون زمانی که عربها متوجه مراکز و مناصب و مالاندوزي شدند، فرس
قد والله » : (ایرانیان) به کسب علوم اسلامی روي آورده و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق، علیهالسلام، منقول است که فرمود
موالی در آن روز شامل » ابدل خیرا منهم، الموالی . سوگند به خدا که بهتر از آنها را جایگزین فرمود، یعنی عجم را. گرچه تعبیر به
فرس به عنوان مرکز ثقل، » غیر فرس (ایرانیان) یعنی ترکان و رومیها که اسلام آورده بودند نیز میشده است، اما آنچه مسلم است
اکثریت آنان را تشکیل میدادهاند. بویژه با توجه به شناخت امام صادق، علیهالسلام، نسبتبه تفسیري که پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، از
هو الذي بعث فیالامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و » : فرس فرموده است. 2. در تفسیر گفته خداي سبحان » آیه شریفه درباره
( و اخرین منهم لما یلحقوا بهم و هوالعزیز الحکیم . ( 4 × یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمۀ و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین
اوستآنکه برانگیختدر بین درس نخواندهها رسولی را از خودشان که آیات خدا را بر آنان میخواند و آنان را پاك میسازد و
کتاب و حکمتشان میآموزد اگر چه قبلا در گمراهی آشکاري بودند و افراد دیگري از ایشان که به آنان نپیوستهاند و اوستخداي
ما حضور پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، بودیم که سوره مبارکه » : عزیز و حکیم. مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده که گفت
و آخرین منهم لما یلحقوابهم مردي از او سؤال کرد، یا رسولالله! » جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه
اینان چه کسانی هستند که هنوز به ما نپیوستهاند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت: سلمان فارسی نیز در بین ما بود پیامبر،
صلیاللهعلیهوآله، دست مبارکشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدایی که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگی به
و آخرین » کهکشانها داشته باشد مردانی از اینها (طرفداران سلمان) به آن دستخواهند یافت . در تفسیر علی بن ابراهیم، ذیل آیه
یعنی کسانی که بعد از آنان اسلام آوردهاند. و صاحب « و افراد دیگري که به آنها نپیوستهاند » : منهم لما یلحقوا بهم آمده است که
مجمعالبیان آورده است: آنان همه افراد بعد از اصحاب هستند تا روز قیامت، سپس گفته است که آنان عجمها و کسانی که به لغت »
عربی حرف نمیزنند میباشند چون پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، به سوي هرکسی که وي را مشاهده کرده و کسانی که بعدا میآیند،
و آخرین » اعم از عرب و عجم برانگیخته و مبعوث شده استبه نقل از سعید بن جبیر و نیز امام باقر، علیهالسلام. مطلق بودن کلمه
منهم اقتضا دارد که شامل همه طبقات و نسبهاي بعدي از زمان پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، از عرب و غیرعرب شود، اما با مقایسه کلمه
آخرین افرادي از غیرعرب که اسلام میآورند میباشد، چنانکه » امیین اعراب و از » آخرین بهتر است که بگوییم مراد از » امیین و »
کشاف نیز همین مبنا را پذیرفته است. بنابراین، پیامبر، » بعضی روایات اهلبیت، علیهمالسلام، گویاي این مطلب است و صاحب
آخرین و یا » فرس تفسیر نموده است، در حقیقت منطبق بر مصداق مهمی براي کلمه » صلیاللهعلیهوآله، که آیه شریف را به
مهمترین مصداق، از بین مصادیق آن میباشد، گرچه صرف تطبیق، باعث فضل و برتري بیشتر نمیگردد، اما چون پیامبر،
صلیاللهعلیهوآله، آنان را ستوده به اینکه آنان به ایمان و علم و یا اسلام هر چند دور و مشکل باشند نائل خواهند شد و از طرفی
رسول خدا، صلیاللهعلیهوآله، در تفسیر هر دو آیه عمدا، عین گفته خود را تکرار میکنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسی،
2. الزمخشري، جارالله محمود، الکشاف عن . دلیل روشنی بر این مدعی است. ادامه دارد پینوشتها: 1. سوره محمد( 47 )، آیه 38
4. سوره جمعه( 62 )، آیات . 3. الطباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 18 ، ص 250 . حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 331
.3- 2
نگرشی به